ممه گنده وا سه پول کوس میده
بهش گفتم من دیگه نمیتونم بیام اینجا و این کارت منه اگه دکی تاییدیه داد بزنگ بگو بیام واسه قرار داد.
خلاصه فرداش دیدم یه شماره ایرانسل زنگ میزنه ، گفتم حتما مشتریه. ج دادم گفت من سارام یلحظه کپ کردم که خدا سارا کدوم کصه بود؟ گفتم کدوم سارا گفت سارا سعادتی منشی دکترفلانی (همون دکتر کصکن حرفه ایه). گفتم اهان شناختم و سلام و احوالپرسی. و گفت دکی از طرح تبلیغاتیت خوشش اومده بچول دفتر قراردادو بنویسیم گفتم با خودت یا با دکی؟ گفت ساعت ۸ بیا پیش خودم که تنهام ، دکی تاییدیه داد.
خلاصه دوباره ساعت۸ رفتم پیشش و بعد از اینکه داخل شدم گفت تا ما قرارداد ببندیم کسی نیاد و در کلینیک رو قفل کرد و گفت بریم تو اتاق دکی قراردادو ببندیم.

سکس
سکس رو از عشق جدا کنن
دم در رستوران علیرضا رو دید. یه مرد قد بلند و هیکلی با چهرهای خشن و تهریش. یه ورزشکار با قد ۱۹۰ که حالا سی و چند ساله بود و توی اوج مردانگی. وقتی نزدیکش شد بوی عطر گرونقیمتشو حس کرد. با هم خیلی صمیمی دست دادن و وارد رستوران شدن.
توی رستوران از هر دری صحبت کردن و یاسمن شیفتهی حرفها و شوخطبعی علیرضا شد. علیرضا با داستانهای مسافرتها و شکارها و ماجراجوییهاش حسابیش یاسمنو مبهوت خودش کرده بود. یاسمن هم سعی میکرد عادی برخورد کنه ولی نمیتونست ذوقشو از حرفای علیرضا پنهان کنه.
تا اینکه موبایل علیرضا زنگ زد. علیرضا با سارا (همسرش) صحبت کرد و خیلی عادی گفت سر دیته. بعد اینکه تلفنش تموم شد یاسمن از علیرضا پرسید که زنش از اینکه داره بهش خیانت میکنه ناراحت نمیشه؟ و علیرضا هم خیلی معمولی جواب داد که داشتن رابطه جنسی بیرون از ازدواج برای اون و سارا چیز عجیبی نیست و خودشون به این فهم مشترک رسیدن که سکس رو از عشق جدا کنن و هرکسی حق داره توی سکس تنوعطلب باشه. حتی علیرضا اضافه کرد که سارا الان خونهی دوستپسرشه.
توی سکس تنوعطلب باشه
یاسمن (که از اینکه همچین رابطهی امروزیای رو با مهدی نداشت احساس عقبموندگی میکرد) از علیرضا پرسید که تنوع طلبی باعث نشده نسبت به زنش سرد شه؟ و از اینکه علیرضا جواب داد که همین آزادی جنسی باعث شده صمیمیتش با زنش بیشتر بشه تعجب کرد.
علیرضا ادامه داد:«همین که میدونم باید برای سکس با زنم با مردای دیگه رقابت کنم باعث شده که همیشه به خودم برسم و ورزش کنم. مطمئنم که شوهرت مدتهاست ورزشو کنار گذاشته. نه؟»
رای سکس با زنم با مردای دیگه رقابت کنم
یاسمن جواب داد:«نه اون هیچوقت ورزش نمیکرد. ولی الان یکم چاقتر شده.»
علیرضا لبخند زد و به یاسمن گفت:«حتی فکر نکنم خودتو مدتها انقدر برای شوهرت خوشگل کرده باشی. نه؟»
یاسمن سرخ شد. راست میگفت. روز قبلش اپیلاسیون رفته بود ولی به خودش میگت که اینکارو برای قرارش با علیرضا نمیکنه.
چند لحظهی بعد تلفن زنگ زد. مهدی بود. یاسمن تلفنو جواب نداد. و بعد اینکه دوباره زنگ زد با یه اساماس از سر بازش کرد
stockings,black,interracial,blowjob,brunette,high-heels,pussy-licking,orgasm,feet,big-dick,romantic,bbc,suspenders,big-black-cock,female-orgasm,eating-pussy,romantic-sex,passionate-sex,black-guy-white-girl,marilyn-crystal